آیت الله تنها یک رقیب داشت /هاشمی رفسنجانی با چند درصد مشارکت رئیس جمهور شد؟
پس از رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی، در شرایطی که بیش از ۳ ماه تا پایان دوران ریاستجمهوری آیتالله خامنهای باقی مانده بود، انتخاب ایشان بهعنوان دومین رهبر جمهوری اسلامی از سوی مجلس خبرگان باعث شد تا بار دیگر برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری در دستور کار وزارت کشور قرار گیرد. حجتالاسلام علیاکبر محتشمیپور وزیر کشور وقت در اطلاعیهای آغاز ثبتنام داوطلبان ریاستجمهوری را از روز چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۶۸ تا یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۶۸ اعلام کرد تا تکلیف دولت آینده هرچه زودتر مشخص شود.
به روایت عصر ایران، در پایان موعد ثبتنام، معاون سیاسی وزیر کشور از ثبتنام ۷۹ نفر خبر داد و یک هفته بعد اسامی تنها دو نفر بهعنوان کاندیدای نهایی اعلام شد: عباس شیبانی و آیتالله اکبر هاشمی رفسنجانی، چهرههایی با دو جایگاه کاملاً متفاوت؛ یکی نماینده سه دوره مجلس و دیگری رئیس سه دوره آن، یکی دارای مسئولیتهای متعدد در دهه اول انقلاب و دیگری فعال سیاسی - حزبی قدیمی. یکی خطیب موقت نمازجمعه تهران و دیگری از مقتدایان به همان خطیب در همان نماز. نسبت متفاوتی که از اختلاف زیاد شهرت و مقبولیت دو کاندیدا خبر میداد و همین واقعیت مانع شکلگیری یک رقابت جدی میان دو کاندیدا و ایجاد هیجان و شور انتخاباتی در دوران تبلیغات شد. در عینحال عباس شیبانی با تاکید بر اینکه صرفاً کاندیدا نشده تا انتخابات «یکنفره» نباشد، میگفت: مصلحت کشور این است که آقای هاشمی که طی سه دوره، مجلس را به خوبی اداره کرده، همچنان در این سنگر بماند و آن را حفظ کنند.
برنامهها و شعارهای انتخاباتی هر دو نامزد، اما بر لزوم بازسازی ویرانهها و رفع آسیبهای اقتصادی جنگ تحمیلی تاکید داشت. شیبانی بر جلوگیری از قطعی برق در صورت انتخابش اشاره میکرد و هاشمی رفسنجانی نیز توسعه فعالیتهای اقتصادی، کشاورزی و صنعتی را محور برنامههای خود اعلام میکرد و میگفت: «بنا داریم آزادیهای وسیعی در زمینه تجارت و تولید به مردم بدهیم.» اما فارغ از برنامهها و شعارها و نیز سوای کیفیت رقابت در این انتخابات، شخصیت و مواضع هاشمیرفسنجانی که از او چهرهای نسبتاً میانهرو ساخته بود باعث میشد عملا از طرف جناح راست و حتی جناح چپ برای انتخابات ریاست جمهوری بهعنوان گزینهای مطلوب درنظر گرفته شود.
مهدی کروبی دبیرکل وقت مجمع روحانیون مبارز صریحا از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی حمایت کرد و از حمایت مجمع روحانیون مبارز تهران از او خبر داد: «در مجمع روحانیون مبارز جلسهای داشتیم و مسئله کاندیداتوری آقای هاشمی رفسنجانی برای ریاست جمهوری مطرح شد که به اتفاق آرای افرادی که در جلسه حاضر بودند، اعلام میکنیم که کاندیدای ما برای احراز پست ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی است.» جامعه روحانیت مبارز هم با توجه به عضویت هاشمی رفسنجانی در آن از یکسو و قرابت و نزدیکی دیدگاههای وی به جناح راست، بهویژه در دیدگاههای اقتصادی، از او حمایت کرد. بعد از آن نوبت به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم رسید تا در بیانیه ای از مردم درخواست کند به هاشمی رفسنجانی «مرد تقوی، اندیشه، تجربه و عمل و یار صدیق آیتالله خامنهای» رأی دهند. جامعه اسلامی مهندسین، حزب موتلفه و دفتر تحکیم وحدت نیز از دیگر تشکلهایی بودند که از هاشمی رفسنجانی حمایت کردند.
انتخابات پنجمین دوره ریاست جمهوری در فضایی بدون جنجال، ششم مردادماه ۱۳۶۸ همزمان با همهپرسی اصلاحات قانون اساسی، انجام شد که به موافقت ۹۷/۵ درصدی رأیدهندگان با تغییر قانون اساسی رسید و البته پیروزی هاشمیرفسنجانی را هم به همراه داشت. در این دوره از انتخابات واجدان شرایط ۳۰ میلیون و ۱۳۹ هزار و ۵۹۸ نفر بودند که از این میان با حضور ۱۶ میلیون و ۴۳۹ هزار و ۲۴۱ نفر پای صندوقهای رأی، درصد مشارکت مردم به۵۴/۵ درصد رسید.
هاشمی رفسنجانی هم با کسب ۱۵ میلیون و ۵۳۷ هزار و ۳۹۴ رأی که بیش از ۹۴ درصد کل آرای اخذشده را تشکیل میداد، منتخب پنجمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شد؛ میزان آرایی که وی در رقابت با شیبانی به نام خود ثبت کرد تاکنون در تاریخ انتخابات جمهوری اسلامی بیسابقه باقی مانده است.
عباس شیبانی نیز با کسب ۶۳۲ هزار و ۲۴۷ رای، توانست ۳.۸ درصد آرا را به خود اختصاص دهد که در قیاس با واجدان شرایط، ۲.۰۱ درصد را تشکیل میداد.
انتخاب هاشمی رفسنجانی به ریاست جمهوری سرآغاز عملیسازی سیاستهای بازسازی کشور، تعدیل اقتصادی و رشد سرمایهگذاری و متاثرشدن طبقات فرودست از این شرایط بود که به با عنوان «دوره سازندگی» شهرت یافت. دورهای که هرچند در آغاز با همراهی و خوشبینی همه گروههای سیاسی داخل نظام و اکثریت مردم روبهرو بود اما هرچه پیشتر رفت منتقدان بیشتری را به چشم دید تا در میانه راه و با آغاز دولت دوم هاشمی رفسنجانی این انتقادات، رنگ اعتراضات خیابانی را هم به خود گرفت. دورانی که با تاکید حداکثری بر توسعه اقتصادی و توجه حداقلی به دیگر مولفههای مورد انتظار جامعه همچون تامین و حفظ آزادیهای سیاسی و فرهنگی، زمینهساز اقبال اکثریت جامعه به جناح چپ جمهوری اسلامی در خرداد ۷۶ شد.